پارساپارسا، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

پارسا عشق مامان و بابا

قدردانی وسپاس

عزیز دلم سلام.......امروز تصمیم گرفتم همراه با تو یه تشکر جانانه داشته باشم از سه عزیزی که اگه نبود همراهی اونا توی این سه سال به جرئت میتونم بگم خیلی جاها کم میاوردم....میدونم که با این حرفها وگفتن این جملات حتی اگه زیباترین جمله هم باشه بازم نمیتونم ذره ای از زحمات اونا رو جبران کنم اما برای هر سه نفرشون آرزوی خوشبختی وسلامتی میکنم....امیدوارم به خاطر دل مهربون وبزرگشون خدای مهربون هم در همه خال یارشون باشه...از تو هم میخوام همیشه وهمیشه قدردانشون باشی.....حتی زمانیکه من نباشم...چون محبتای اونها با هیچ چیزی تو دنیا جبران نمیشه اول از همه مامان خوبم پارسا جونم اینو بدون که توی این سه سال اگه زحمتای شبانه روزی مامان جون نب...
4 دی 1390

پارسا در جشن تولدش

سلام گل پسرم.....دیشب بلاخره تونستم یه جشن خیلی کوچک برات بگیرم.......هرچند مهمونامون برا شام بودن ومن حسابی از نفس افتادم اما برعکس تو کلی کیف کردی ...خنده آخر شب تو خستگی منو برد ....الهی هزار ساله شی گل خوشگلم چند عکس هم برات میذارم یادگاری از جشن سه سالگیت   ...
4 دی 1390

عشق منی تو....

 تو گران مایه ترین تصویری، من اگر قاب تو باشم کافیست....  ای صمیمانه ترین آیت مهر..... با صمیمانه ترین یاد به یادت هستم....       ...
3 دی 1390

تولدت مباااااااارک عشق مامان

  بازم شادي و بوسه ، گلاي سرخ و ميخک ميگن کهنه نمي شه تولدت مبارک تو اين روز طلايي تو اومدي به دنيا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقويما نوشتيم تو اين ماه و تو اين روز از اسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا يه کيک خيلي خوش طعم ،با چند تا شمع روشن يکي به نيت تو يکي از طرف من الهي که هزارسال همين جشنو بگيريم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو اين روز پر از عشق تو با خنده شکفتي با يه گريه ي ساده به دنيا بله گفتي ببين تو اسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس تا تو هستي و چشمات بهونه س واسه خوندن همين شعر و ترانه تو دنياي ما زندس...
30 آذر 1390

پارسا قایم میشه.....

دیشب وقت خداحافظی از خونه باباجون پارسا گم شد هرچی تو اتاقها دنبالش گشتم خبری نبود که نبود.....تا اینکه یه دفعه یه صدایی از پشت مبل اومد واونوقت بود که مخفیگاه پارسا لورفت بعد رویت هم کلی گریه که من نمیام خونمون...... دالی موشه.....بلاخره پیدات کردم حالا کی میتونه پارسا رو بیاره بیرون از اون تو.....قهر کرده ونگاه هم نمیکنه   ...
29 آذر 1390

نازچشمات

    گفته بودي كه چرا محو تماشاي مني آنچنان مات كه حتي مژه بر هم نزني مژه بر هم نزنم تا كه ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدني   ...
28 آذر 1390