سال نو - قصه نو
عزیزکم سلام
دوبار سال نو شد .سه سال با هم بودن ما که برای هر لحظش خدا رو شکر میکنم
امیدوارم امسال یرات بدون هیچ ناراحتی باشه
با شروع سال نو ما هم رفتیم سفر همراه خاله مهناز وخاله مینا کلی بهمون خوش گذشت البته منهای دعواهای تو وسینا
یه هفته سفر به شیراز ویزد داشتیم جای همه خالی بود
بعدشم که برگشتیم چون واسه باباجون مهمون اومده بود ما هم همش دعوت بودیم اونجا(آخه مهموناشون خاله های من بودن) بازم کلی خوش گذشت وحسابی شیطونی کردی
دیروز هم با خانواده بابات رفتیم سیزده بدر
بد نبود ولی ............ بگذریم
خوب گلکم بازم برات آرزوی شادی وسلامتی میکنم با اون دل پاکت برای من هم دعا کن فدای تو مامان عاشقت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی