آرزودارم برایت...

" پشت هر کوه بلند،سبزه زاریست پر از یاد خدا،

و در آن باغ کسی می خواند: که خدا هست،دگر غصه چرا؟!

آرزو دارم:

خورشید رهایت نکند،

غم صدایت نکند،

ظلمت شام،سیاهت نکند،

و تو را از غم آنکس که غمش در دل توست،حضرت دوست، جدایت نکند."

پارسای گلم ....امید مامان سلام....این روزا حسابی درگیر امتحاناتم هستم واسه همین خیلی کم فرصت اومدن به وبتو دارم .....شرمنده تو هم هستم که بازم به علت مشغله زیاد وقت برات کم میارم.....هرچند بابایی خیلی کمک حالم هست ..اما آخر شب وبداخلاقی هات نشونه نبودن زیاد منه ومن بابتش شرمنده ام....

گل من چند روز پیش توی حال وهوای وب گردی بودم که توی یکی از وبها سرگذشت دختر نازی به نام انار جون رو نوشته بود که دچار سوختگی شده وحالش خیلی خرابه

با خوندن اوضاعش کلی بهم ریختم...دلم کباب شد واسه دل مادرش......از تو وهمه عزیزانی که این مطلبو میخونن میخوام با همه وجود براش دعا کنن...امیدوارم بین همه ماها یک نفر حرمتش پیش خدا بیشتر باشه وانار جون به لطف خدا زودتر خوب بشه.....ومطمئن هستم تو وبچه های نازی مثل تو همون کسایی هستین که میتونین با دعاتون سلامتی رو به انار جون برگردونین

به امید اون روز.................................خیلی دوست دارم گل ناز من