من وپارسا وتعطیلات
سلام دردونه مامان......خوبی گلکم....دیروز ظهر که از اداره اومدم دنبالت مامان جون میگفت خیلی پسر خوبی بودی......میگفت اونقدر آروم شده بودی که نگو..........به قول مامان جون اینا همش تاثیر چند روز پیش مامان بودنه........من واقعا شرمندتم پسرکم که مجبورم تنهات بذارم. اون چند روز تعطیلی خیلی بهمون خوش گذشت ....اخه همش باهم بازی میکردیم....تازه تنهایی با هم رفتیم عروسی دوست من......بابایی نیومد آخه کسیو نمیشناخت.....اما ما دوتا کلی حال کردیم شب قبلشم که آخرین شب رمضون بود بعد از افطار چون دیگه غصه فردا رو نداشتم کلی دکتر بازی کردیم ...موقع خوابم یه عالمه کشتی گرفتیم وتو از در ودیوار خونه بالا میرفتی....خلاصه یه عالمه حال کردیم.......ای...
نویسنده :
مامان مریم
12:11